از حفض بن میسره نقل کردهاند که او از مادرش، و او نیز از مادر خود که خدمتکار رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله بود روایت کرده است: توله سگى وارد خانه آن حضرت شد و زیر تخت آن حضرت رفت و همانجا ماند و سرانجام در همانجا مرد. پس از این جریان چهار روز بر نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله سپرى گشت و وحى بر آن حضرت نازل نمىشد. نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود اى خوله، چه حادثهاى در خانه رسول خدا روى داده است که جبرئیل نزد من نمىآید؟ خوله مىگوید: من با خود گفتم: چه خوب و بجاست که من خانه را سر و سامان داده، و آن را رفت و روب نمایم. جارو را زیر تخت کشاندم که در نتیجه، آن توله سگ را بیرون آوردم. پس از نظافت خانه دیدم که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در حالى که چانه و محاسنش مىلرزید وارد شد و معمولاً وقتى که بر آن حضرت وحى نازل مىگردید رعشه و لرزش اندامش را فرا مىگرفت خداوند متعال از پى نظافت خانه، سوره »والضحى ... « وَ الضُّحى (93ضحى/1) سوگند به روز روشن.
وَ اللَّیْلِ إذا سَجى (93ضحى/2) و سوگند به شب چون بیارمد.
ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى (93ضحى/3) که پروردگارت با تو بدرود نکرده و بىمهر نشده است.
وَ لَْلآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ اْلأُولى (93ضحى/4) و بى شک جهان واپسین براى تو بهتر از نخستین است.
وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى (93ضحى/5) و پروردگارت به زودى به تو [مقام شفاعت] مىبخشد و خشنود مىشوى.
تا »فترضى« را نازل کرد.
ارسال در تاریخ یکشنبه 92 بهمن 6 توسط
فرشاد زارع